ما منظور روایت را اشتباهی متوجه شدیم و اشتباهی هم پیامک میکنیم
واکاوی یک اس ام اس که هر سال، چندین میلیون بار بین مردم رد و بدل می شود
پیامک
«بشارت ربیع» که برای همدیگه میفرستیم، بر
مبنای کدام روایت است؟
فرستادن این پیامک، هیچ ربطی به ربیع نداره و یه جورایی نسبت دروغ به پیامبر خداست.
چکیده:
این
پیامک بخش خیلی کوچکی از یک روایت را بیان می کند که نقل ناقص آن، موجب
اشتباه برداشتی از آن شده است. از متن روایت، مشخص می شود که پیامبر صلى
اللَّه علیه و آله این حدیث را اختصاصاً برای مشخص کردن شأن و جایگاه جناب ابوذر غفاری بیان کرده اند؛ بنابراین هیچ ربطی به فضیلت «بشارت دادن حلول ربیع»
ندارد.
متن پیامک مورد نظر:
پیامبر اکرم ص فرمود: «هر کس مرا بر حلول ربیع بشارت دهد من بهشت را به او بشارت میدهم».
مقدمه:
من و خیلی های دیگه
دوست داریم پیامک هایی که برامون میرسن و قشنگن رو برای این و اون، فوروارد کنیم.
این خصوصیت یه جورای رفته توی خون ما. اما بعضی وقتا بهتره قبل از فوروارد کردن هر
پیامکی روش یه کم فکر کنیم. خصوصاًٌ وقتیکه نسبتی به ائمه اطهار علیهم السلام هم توش
وجود داره. این حدیث «هر کس مرا بر حلول ربیع بشارت دهد من بهشت را به او بشارت میدهم»
هم از این دسته پیامک هاست. درست مثله این میمونه که فقط بگیم «لا اله»؛ اما «الا
الله» بقیه شو نگیم. (متن عربی حدیث این است: «فَمَنْ بَشَّرَنِی
بِخُرُوجِ آذَارَ فَلَهُ الْجَنَّة») اما این،
تنها بخشی از اصل روایت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است.
حالا شاید به نظر
بعضیا این واکاوی و اطلاع رسانی، زیاد مهم نباشه ولی برای من، یه نکته تاکتیکی
مهمتر از این واکاوی وجود داره؛ اونم اینه که شاید این واکاوی باعث بشه ما الکی و
بدون بررسی، هر پیامکی را فوروارد نکنیم. حالا هر چیزی میخواد محتواش باشه. احتمالاً دیشب که شب اول صفر بوده چندین
میلیون پیامک رد و بد شده که پیامبر اکرم
ص فرمود: « هر کس مرا بر حلول ربیع....». شاید سالها طول بکشه که مردم، منظور اصلی این
روایت که اصلش رو ذیلاً اشاره میکنم رو متوجه بشن و این بدعت، ریشه کن بشه. اصلاً
چرا ما فکر نکردیم که مگه پیغمبر در شأن رجب و شعبان و رمضان انقد تأکید نکرده؟!(...أَلَا إِنَّ
رَجَباً شَهْرُ اللَّهِ وَ شَعْبَانَ شَهْرِی وَ رَمَضَانَ شَهْرُ أُمَّتِی: بدانید که رجب ماه خدا، شعبان ماه من و رمضان ماه امت من است. وسائل الشیعة:
ج 10 ص 475) پس
چرا نگفته هرکس مرا بر رمضان بشارت دهد یا بر رجب بشارت دهد یا بر شعبان بشارت دهد.
یعنی ربیع چه فضیلتی داره که پیغمبر بخواد روش تأکید کنه؟!!
به
نرم افزار جامع
فقه اهل بیتع2 مراجعه
و اصل حدیث رو پیدا کردم. متن حدیث و سندش رو براتون میارم. خودتون بخونید و قضاوت
کنید.
جهت جلوگیری از تکرار این ماجرا، این مسأله رو، به دیگران هم منتقل کنید. یا علی
ماجرا چی بوده؟
روزى پیغمبر صلى اللَّه علیه و آله به چند تن از
اصحابشان که در مسجد قبا در خدمت وى بودند فرمود: نخستین شخصى
که اکنون بر شما وارد شود مردى از اهل بهشت است، چون این سخن را از آن بزرگوار
شنیدند، گروهى از ایشان برخاسته و بیرون رفتند، و هر یک از آنان قصد داشت که
سریعتر مراجعت نماید تا خود نخستین واردشونده باشد و در نتیجه بهشتى گردد، پیغمبر صلى
اللَّه علیه و آله به نیّت آنان پى برد، و به باقى مانده اصحابش که
نزد وى بودند فرمود؛ بزودى چند تن بر
شما وارد مى شوند که از جهت زودتر رسیدن در حال سبقت از یکدیگرند، پس هر کدام از آنان که مرا به خروج «آذر»
مژده دهد اهل بهشت است. سپس آنان که بیرون رفته بودند بازگشتند و أبوذر نیز همراهشان بود، آنگاه پیغمبر صلى
اللَّه علیه و آله به ایشان فرمود: ما اکنون در کدام یک از ماه هاى
رومى بسر مى بریم؟ أبوذر گفت: یا رسول اللَّه آذر به پایان رسیده است. پیغمبر صلى
اللَّه علیه و آله فرمود: اى أباذر
آنرا مى دانستم و لیکن دوست داشتم قوم من بفهمند که
تو مردى از اهل بهشت مى باشى، و چگونه چنان نباشد، حال آنکه پس از من بدلیل
علاقه ات به اهل بیتم تو را از حرم من دور گردانند، و تنها زندگى خواهى نمود، و
تنها خواهى مرد، و قومى که عهده دار مراسم کفن و دفنت بشوند به سبب تو سعادتمند
گردند و در بهشت جاودانى که به پرهیزگاران نوید داده شده همراه من خواهند بود
(ترجمه شده از متن عربی روایت مندرج در: معانی الأخبار ص205، علل الشرایع ج1 ص175)
متن کامل عربی
روایت مربوطه چیست؟
متن کامل حدیث بدین شریح است:
یک: کتاب علل
الشرایع شیخ
صدوق ره:
علل الشرائع؛ ج 1 صص 175 و 176
140 باب العلة التی من أجلها
قال رسول الله ص من بشرنی بخروج آذار فله الجنة
1
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ السِّنَانِیُّ وَ أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ
الْقَطَّانُ وَ الْحُسَیْنُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ هِشَامٍ الْمُؤَدِّبُ
وَ عَلِیُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الوَرَّاقُ وَ عَلِیُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ
مُحَمَّدٍ الدَّقَّاقُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ قَالُوا حَدَّثَنَا أَبُو
الْعَبَّاسِ أَحْمَدُ بْنُ یَحْیَى بْنِ زَکَرِیَّا الْقَطَّانُ قَالَ حَدَّثَنَا
بَکْرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَبِیبٍ عَنْ تَمِیمِ بْنِ بُهْلُولٍ عَنْ
أَبِیهِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الْعَبْدِیِّ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ
سَعِیدِ بْنِ جُبَیْرٍ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ کَانَ النَّبِیُّ
ص ذَاتَ یَوْمٍ فِی مَسْجِدِ قُبَا وَ عِنْدَهُ نَفَرٌ مِنْ أَصْحَابِهِ فَقَالَ
أَوَّلُ مَنْ یَدْخُلُ عَلَیْکُمُ السَّاعَةَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ
فَلَمَّا سَمِعُوا ذَلِکَ قَامَ نَفَرٌ مِنْهُمْ فَخَرَجُوا وَ کُلُّ وَاحِدٍ
مِنْهُمْ یُحِبُّ أَنْ یَعُودَ لِیَکُونَ هُوَ أَوَّلَ دَاخِلٍ فَیَسْتَوْجِبَ
الْجَنَّةَ فَعَلِمَ النَّبِیُّ ص ذَلِکَ مِنْهُمْ فَقَالَ لِمَنْ بَقِیَ عِنْدَهُ
مِنْ أَصْحَابِهِ سَیَدْخُلُ عَلَیْکُمْ جَمَاعَةٌ یَسْتَبِقُونَ فَمَنْ
بَشَّرَنِی بِخُرُوجِ آذَارَ فَلَهُ الْجَنَّةُ فَعَادَ الْقَوْمُ وَ دَخَلُوا وَ
مَعَهُمْ أَبُو ذَرٍّ رَحِمَهُ اللَّهُ فَقَالَ لَهُمْ فِی أَیِّ شَهْرٍ نَحْنُ
مِنَ الشُّهُورِ الرُّومِیَّة فَقَالَ أَبُو ذَرٍّ قَدْ خَرَجَ آذَارَ یَا رَسُولَ
اللَّهِ فَقَالَ ص قَدْ عَلِمْتُ ذَلِکَ یَا أَبَا ذَرٍّ وَ لَکِنْ أَحْبَبْتُ
أَنْ یَعْلَمَ قَوْمِی أَنَّکَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ کَیْفَ لَا
تَکُونُ کَذَلِکَ وَ أَنْتَ الْمَطْرُودُ مِنْ حَرَمِی بَعْدِی لِمَحَبَّتِکَ
لِأَهْلِ بَیْتِی فَتَعِیشُ وَحْدَکَ وَ تَمُوتُ وَحْدَکَ وَ یَسْعَدُ بِکَ قَوْمٌ
یَتَوَلَّوْنَ تَجْهِیزَکَ وَ دَفْنَکَ أُولَئِکَ رُفَقَائِی فِی الْجَنَّةِ الْخُلْدِ الَّتِی
وُعِدَ الْمُتَّقُونَ
________________________________________
قمّى،
صدوق، محمّد بن على بن بابویه، علل الشرائع، 2 جلد، کتابفروشى داورى، قم - ایران،
اول، 1386 ه ق
تا نمایان شدن کامل تصویر، شکیبا باشید
دو: کتاب معانی
الاخبار شیخ
صدوق ره:
معانی الأخبار؛ ص 204 و 205
باب معنى قول النبی ص من بشرنی بخروج آذار فله الجنة
1
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ الشَّیْبَانِیُّ وَ أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ
الْقَطَّانُ وَ الْحُسَیْنُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ هِشَامٍ
الْمُؤَدِّبُ وَ عَلِیُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الوَرَّاقُ وَ عَلِیُّ بْنُ أَحْمَدَ
بْنِ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ الدَّقَّاقُ قَالُوا حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ
أَحْمَدُ بْنُ یَحْیَى بْنِ زَکَرِیَّا الْقَطَّانُ قَالَ حَدَّثَنَا بَکْرُ بْنُ
عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَبِیبٍ قَالَ حَدَّثَنَا تَمِیمُ بْنُ بُهْلُولٍ عَنْ
أَبِیهِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الْعَبْدِیِّ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ
سَعِیدِ بْنِ جُبَیْرٍ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ کَانَ النَّبِیُّ
ص ذَاتَ یَوْمٍ فِی مَسْجِدِ قُبَا وَ عِنْدَهُ نَفَرٌ مِنْ أَصْحَابِهِ فَقَالَ
أَوَّلُ مَنْ یَدْخُلُ عَلَیْکُمُ السَّاعَةَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ
فَلَمَّا سَمِعُوا ذَلِکَ قَامَ نَفَرٌ مِنْهُمْ فَخَرَجُوا وَ کُلُّ وَاحِدٍ
مِنْهُمْ یُحِبُّ أَنْ یَعُودَ لِیَکُونَ أَوَّلَ دَاخِلٍ فَیَسْتَوْجِبَ
الْجَنَّةَ فَعَلِمَ النَّبِیُّ ص ذَلِکَ مِنْهُمْ فَقَالَ لِمَنْ بَقِیَ عِنْدَهُ
مِنْ أَصْحَابِهِ إِنَّهُ سَیَدْخُلُ عَلَیْکُمْ جَمَاعَةٌ یَسْتَبِقُونَ فَمَنْ
بَشَّرَنِی بِخُرُوجِ آذَارَ فَلَهُ الْجَنَّةُ فَعَادَ الْقَوْمُ وَ دَخَلُوا وَ
مَعَهُمْ أَبُو ذَرٍّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ فَقَالَ لَهُمْ فِی أَیِّ شَهْرٍ
نَحْنُ مِنَ الشُّهُورِ الرُّومِیَّةِ فَقَالَ أَبُو ذَرٍّ قَدْ خَرَجَ آذَارُ یَا
رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ ص قَدْ عَلِمْتُ ذَلِکَ یَا أَبَا ذَرٍّ وَ لَکِنِّی
أَحْبَبْتُ أَنْ یَعْلَمَ قُومِی أَنَّکَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ کَیْفَ
لَا یَکُونُ ذَلِکَ وَ أَنْتَ الْمَطْرُودُ عَنْ حَرَمِی بَعْدِی لِمَحَبَّتِکَ
لِأَهْلِ بَیْتِی فَتَعِیشُ وَحْدَکَ وَ تَمُوتُ وَحْدَکَ وَ یَسْعَدُ بِکَ قَوْمٌ
یَتَوَلَّوْنَ تَجْهِیزَکَ وَ دَفْنَکَ أُولَئِکَ رُفَقَائِی فِی الْجَنَّةِ
الْخُلْدِ
الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ
________________________________________
قمّى،
صدوق، محمّد بن على بن بابویه، معانی الأخبار، در یک جلد، دفتر انتشارات اسلامى
وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم - ایران، 1403 ه ق
تا نمایان شدن کامل تصویر، شکیبا باشید
منظور این روایت
چیست؟
همونطوریکه از متن روایت هم مشخصه، پیامبر صلى
اللَّه علیه و آله با این سخن، قصد داشتند شأن و جایگاه جناب ابوذر رو
برای اصحاب بیان کنند: ... أَحْبَبْتُ أَنْ یَعْلَمَ قُومِی أَنَّکَ
رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ ... .
تحلیل فقه الحدیثی
این روایت چیست؟
1. تحلیل اصول
فقهی:
اینکه گفته شده «هر کس بر من بشارت دهد» را میتوان
مستمسک عام بودن روایت کنیم و بگوییم شامل همه میشود و تا قیام قیامت هر کس بشارت
بر ربیع دهد اهل بهشت است؟
توضیح کوتاه: عام، لفظی(دلیلی) است که بر آن مفهوم و شمول آن دلالت میکند.(علی مشکینی،
اصطلاحات الاصول، چاپ دوم، انتشارات یاسر، قم، ص 168.) حال اگر در کنار دلیل
عام، دلیل دیگری وجود داشته باشد که تعدادی از افراد عام را از تحت حکم عام خارج
نماید چنین دلیلی را خاص یا مخصص و مفهوم آن را تخصیص می نامند؛ مثلا اگر از جانب
شخصی که انجام حکمش الزامی است حکمی صادر شود که «اکرم العلماء» و بعد حکم دیگری
بیان گردد که «لا تکرم فساق العلماء» در چنین حالتی دلیل اول را «عام» و دوم را «خاص»گویند
و با ورود دلیل دوم قسمتی از افراد دلیل عام(علمای فاسق) از حکم عام(وجوب اکرام) خارج
می گردد.(سید حسن موسوی بجنوردی، منتهی الاصول، ج 1، چاپ دوم، مکتبة بصیرتی،
قم، ص442.) دلیل خاص، به یک اعتبار، به دو نوع تقسیم
می گردد: متصل و منفصل. در مخصص متصل، دلیل خاص، در نظر عرف همراه و مقارن با عام
ذکر شده است به طوریکه خاص، جزئی از کلام عام تلقی می شود، به طور مثال، «اکرم
العلماء الا فساقهم» یا «اکرم العلماء و لا تکرم فساقهم» از این نوع می باشند. حال
اگر دلیل خاص به طور مستقل و جداگانه از عام ذکر شده باشد به طوری که دلیل خاص،
جزء عام یا از متممات آن محسوب نشود، اعم از اینکه خاص، قبل از عام صادر شود یا
بعد از آن، مخصص را منفصل گویند(محمد رضا مظفر، اصول الفقه، ج 1 و 2، انتشارات اسماعیلیان، قم، ص142) به طور مثال، در صورتی
که دو دلیل «اکرم العلماء» و «لا تکرم فساق العلماء» به طور مستقل صادر شده باشد
چنین حالتی پیش خواهد آمد. اما در اینجا، یک بحث دیگر مطرح می
شود به نام شبهات که دو نوع مفهومی و مصداقی دارد. شبهه مفهومی، در جایی است که معنا و مفهوم لفظی
برای مکلف روشن نباشد، مانند اینکه شک کند معناى لفظ«صعید» در آیه تیمم (فَلَمْ تَجِدُواْ مَاء فَتَیَمَّمُواْ صَعِیدًا
طَیِّبًا فَامْسَحُواْ بِوُجُوهِکُمْ وَأَیْدِیکُمْ: نساء، آیه 43) آیا خصوص خاک است یا آنچه از زمین به شمار مى رود؛ اعم از خاک، سنگ، معدن و مانند آن. شبهه مصداقی، در جایی است که معنای لفظی روشن میباشد، ولی در تطبیق آن معنا بر مصادیق خارجی شک
وجود دارد، مانند این که معنای لفظ «عالم» برای کسی روشن است، اما شک میکند پدرش
عالم است یا نه، یا معنای «آب مطلق» برای او روشن است، اما شک میکند آب این حوض،
مطلق است یا مضاف. مورد شبهه مصداقی جایی است که چند عنوان وجود دارد و شخص در
تطبیق آنها بر فرد خارجی مردد است. در مثال بالا، دو عنوان«آب مطلق» و «آب مضاف»
وجود دارد و معنای هر یک روشن است؛ اما شخص در این که آب حوض تحت کدام یک از این
دو عنوان قرار میگیرد، مردد است.
استدلال:
یکـ اگر فرض بگیریم عبارت «فَمَنْ بَشَّرَنِی بِخُرُوجِ آذَارَ فَلَهُ الْجَنَّة» عام است، مطابق نظر اصولیون، خصوصیّت مورد، دلیل عام را از
عمومش خارج مى کند و به تعبیر دیگر «مورد، مخصّص است»؛ چراکه خود پیامبر صلى
اللَّه علیه و آله، حکم را بر شخص ابوذر تخصیص داده است. در اینجا هیچ شبهه مفهومی و مصداقی ای نیز وجود ندارد تا متوسل به قواعد اصولی شویم.
دوـ الغای خصوصیت، یا الغای فارق، از راه هایی است که
مجتهد به وسیله آن قصد شارع یا قانونگذار را از نص وی، استخراج مینماید و حکم آن
را به موارد و موضوعات دیگری که در مورد آن، نص وجود ندارد و گمان میشده است که
این حکم به آنها ارتباط ندارد، سرایت میدهد. در الغای خصوصیت، نسبت به مورد و
موضوع نصی که از شارع آمده است چنین عمل میشود که مجتهد، تمامی خصوصیات موضوع یا
مورد حکم را بررسی نموده و آن خصوصیاتی را که یقین دارد تعلق حکم به موضوع به علت
وجود آنها درموضوع نبوده است یکایک ملغی مینماید و از این طریق افراد بیشتری را
در موضوع وارد میکند و عمومیت آن را گسترش میدهد و به این صورت، حکم موضوعات
دیگری را که در مورد آنها نصی وجود نداشته و در تعلق این حکم به آنها شک وجود
دارد، روشن مینماید؛ برای مثال، در جایی که شارع میگوید: «ان سافرت بین مکه و
المدینه ثمانیه فراسخ فقصّر»؛ اگر بین مکه و مدینه به قصد سفر، هشت فرسخ را پیمودی
نماز خود را شکسته بخوان»، مجتهد از طریق الغای خصوصیت، حکم را به هر سفری که هشت فرسخ یا بیشتر باشد،
سرایت میدهد، زیرا برای مکه و مدینه خصوصیتی در تعلق حکم قصر نمیبیند و آنها را
الغا مینماید و حکم را روی سفر هشت فرسخی میبرد، چه بین مکه و مدینه باشد و چه
هر جای دیگر. حال در روایت مذکور، از سخن پیامبر صلى اللَّه علیه و آله بر می آید که که طالب هیچ خصوصیتی در ماه آذار (یا به
زعم اس ام اس فرستندگان صفر) نیست و نیز بر گفتن چنین امری نیز خصوصیتی را نمی طلبد. خصوصیتی که پیامبر دنبال آنست خود ابوذر است. پیامبر گفته من این
حرفو زدم که بگم (أَحْبَبْتُ أَنْ یَعْلَمَ قُومِی أَنَّکَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ
الْجَنَّةِ) که تو یک مرد بهشتی
هستی و قوم من اینو خوب بفهمن (نه اینکه بگویم بشارت دادن به رسیدن ربیع خیلی خوب است)؛
لذا جایی بر تمسک به الغای خصوصیت هم نمی یابیم (تعمیم ناپذیر است) و عمومیت بخشیدن
آن، درست نیست.
2. تحلیل دودوتا چهارتایی:
یک. پیامبر
صلى اللَّه علیه و آله فرموده اند: «فَمَنْ بَشَّرَنِی بِخُرُوجِ آذَارَ
فَلَهُ الْجَنَّة». لفظ پیامبر، «تمام شدن ماه آذار»
بوده است؛ پس نگفته اند «صفر» و نگفته اند «حلول ماه ربیع».
دو. آیا می توانیم «آذار» را همان «صفر» بگیریم؟ آذار،
ماه سوّم از
سال میلادى و ماه اول بهار سال رومی است که بین شباط و نیسان قرار دارد. این ماه
داراى 31 روز و تقریباً برابر با یازدهم اسفندماه تا یازدهم فروردین
ماه هر سال شمسى است که به آن «مارس» یا «مارت» یا «مارچ» نیز می گویند.سال
رومی به این شرح است (ر.ک. تاریخِ تاریخ در ایران، دکتر رضا
عبداللهی، انتشارات امیرکبیر):
آذار،۳۱ روزه، تقریبا مطابق با فروردین ماه
نیسان،۳۰ روزه، تقریبا مطابق با اردیبهشت ماه
ایار،۳۱ روزه، تقریبا مطابق با خرداد ماه
حزیران،۳۱ روزه، تقریبا مطابق با تیر ماه
تموز،۳۱ روزه، تقریبا مطابق با مرداد ماه
آب،۳۱ روزه، تقریبا مطابق با شهریور ماه
ایلول،۳۰ روزه، تقریبا مطابق با مهر ماه
تشرین اول،۳۱ روزه، تقریبا مطابق با آبان ماه
تشرین آخر،۳۱ روزه، تقریبا مطابق با آذر ماه
کانون اول،۳۱ روزه، تقریبا مطابق با دی ماه
کانون آخر،۳۱ روزه، تقریبا مطابق با بهمن ماه
شباط،۲۸ روزه، تقریبا مطابق با اسفند ماه
ابونصر فراهی در کتاب نصاب الصبیان اسامی ماه های رومی
را به این شکل به نظم درآورده است:
دو تشرین و دو کانون
و پس آنگه شباط و آذر و
نیسان، ایار است
حزیران و تموز و
آب و ایلول نگه دارش که از من یادگار است
اما نکته این است که همانطورکه
ماه های قمری لزوماً مطابق با ماه های شمسی و ماه های رومی نیست و هر سال جابجا میشود،
نمی توانیم آذار را همان صفر بدانیم؛ یعنی هر سال آذار و صفر با هم حلول و خروج
نمیکنن. به جدول زیر که بر فرض برابری محرم و فروردین
تنظیم شده است توجه کنید.
میلادی
|
رومی
|
نجومی
|
قمری
|
شمسی
|
ژانویه
|
تشرین اول
|
حمل
|
محرم
|
فروردین
|
فوریه
|
تشرین دوم
|
ثور
|
صفر
|
اردیبهشت
|
مارس
|
کانون اول
|
جوزا
|
ربیع الاول
|
خرداد
|
آوریل
|
کانون دوم
|
سرطان
|
ربیع الثانی
|
تیر
|
مه
|
شباط
|
اسد
|
جمادی الاول
|
مرداد
|
ژوئن
|
آذر
|
سنبله
|
جمادی الثانی
|
شهریور
|
ژوئیه
|
نیسان
|
میزان
|
رجب
|
مهر
|
اوت
|
ایار
|
عقرب
|
شعبان
|
آبان
|
سپتامبر
|
حزیران
|
قوس
|
رمضان
|
آذر
|
اکتبر
|
تموز
|
جدی
|
شوال
|
دی
|
نوامبر
|
آّب
|
دلو
|
ذیقعده
|
بهمن
|
دسامبر
|
ایلول
|
حوت
|
ذیحجه
|
اسفند
|
بنابراین
فرستادن این پیامک، هیچ ربطی به ربیع
نداره و یه جورایی نسبت دروغ به پیامبر خداست.